آموزش یک تواناساز است و وظیفه ظرفیت سازی دارد، مطالعات نشان داده است که بدون حمایت و تقویت بعدی مدیران، اغلب مهارتهای کسب شده در برنامههای آموزشی به کار گرفته نمیشوند و به تدریج فراموش میشوند. استفاده عملی و مفید از ظرفیت ایجاد شده نیاز به تدابیری دارد که در این مقاله، گروه مشاورین رای به آنها اشاره کرده است:
– تفویض اختیار به کسانی که آموزش دیده و مهارتی جدید کسب کردهاند.
– ایجاد انگیزه در آموزش دیدگان برای بکارگیری آموختههایشان.
– تامین شان و منزلت برای آموزش دیدهها.
– اجرای سبکهای مدیریتی حمایتی و پیگیریهای مدیرانه برای بکارگیری مهارت های جدید.
در مورد اهمیت و ضرورت آموزش تردید نکنید و از تلاشها و سرمایهگذاریهای خود در زمینه آموزش کارکنانتان نکاهید، اما در کنار استمرار تلاش و تمرکز در آموزش از توصیهها و تجربههای سازمانهای موفق جهان برای موثرتر کردن آموزش غفلت نورزید.
عوامل موثر بر اثربخشی آموزشها:
۱) کارمندانتان را در برنامهریزی آموزشها مشارکت دهید:
با مشارکت در برنامهریزی از نظر محتوا و از نظر روش و زمان اجرا در اجرای برنامه همکاری و همراهی بیشتری پیشه خواهند کرد.
۲) اهمیت ضرورت و چرایی آموزش به کارمندان:
پیش از آغاز آموزشها مطمئن شوید که کارمندانتان ضرورت آموزش و یادگیری را درک کرده و برای یادگیری انگیزه و اراده کافی دارند.
۳) اجرای آموزش گروهی:
آموزش را به صورت گروهی و در قالب یک حرکت تیمی که نیاز به تغییر و تحول دارند، انجام دهید. حمایت همکاران شانس اجرای دانش و مهارت جدید را افزایش میدهد.
۴) مشخص نمودن هدف و انتظارات:
پیش از آغاز دوره آموزشی، در مورد هدف برگزاری دوره و انتظاراتی که بعد از پایان آموزش از کارمندان دارید صحبت کنید. به این ترتیب او با پیگیری و حساسیت بیشتری در آموزشها حضور خواهد داشت.
۵) به کارمندان اعتماد به نفس بدهید:
به کارمندانتان برای آنکه شجاعت استفاده از دانش و مهارت جدید کسب شده از طریق آموزش را داشته باشند اعتماد به نفس دهید. اشتباهات او را تحمل کنید تا مانع به کارگیری عملی دانستههایش نشوید.
۶) اهمیت رضایت شغلی و تعهد سازمانی:
هرچه رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارمندتان بیشتر باشد، آموزشها را جدیتر خواهد گرفت و در به کارگیری آنچه آموخته است انگیزه بیشتری خواهد داشت.
۷) نزدیک کردن شرایط محیط آموزش با محیط کار:
هرچه محیط آموزش و محیط اقدام مشابهت بیشتری با هم داشته باشند، امکان انتقال آموزش به سازمان و دنیای واقعی کار فراهمتر میشود.
۸) تنوع در آموزش:
روشهای آموزش را متنوع کنید. تحقیقات زیادی حاکی از آن است که کارکنان، آموزشهای فعال مانند: مشارکت بیشتر,تمرینات علمی پرتعدادتر, بازیهای آموزشی, دیدن فیلم, را بیشتر از آموزشهای منفعل مانند: نشستن و شنیدن, را میپسندند و تحت تاثیر آن قرار میگیرند.
۹) حق انتخاب به کارکنان
به کارکنانتان در تصمیم گیری برای حضور یا عدم حضور در برنامههای آموزشی یا انتخاب دوره آموزشی مورد نظر و نیازشان تا حدودی اجازه انتخاب بدهید تا احساس کنند که آموزش یک «فرصت» و یک «انتخاب» است.
۱۰) پاداش:
به کارکنانی که در آموزشها فعال بودهاند، یادگیریهای خوبی داشتهاند، و یادگیریهای خود به صورت مفید استفاده کردهاند، پاداش بدهید و به این صورت دیگران هم برای به کارگیری آموختههایشان تشویق می شوند.
۱۱) یادگیری عملی :
از شیوههای کاربردی در تدریس استفاده بیشتری به عمل آورید و فرصتی فراهم کنید که شرکت کنندگان در فرایند آموزش مشارکت کنند و به درک بهتری از مطالب دست یابند.
۱۲) حضور مدیران در دورهها:
یکی از جذابیتهای دورهها، در سازمانهای موفق، حضور مدیران، به ویژه مدیران ارشد در این دورههاست. اگر مدیران به عنوان مدرس در این برنامهها شرکت کنند این جذابیت دوچندان میشود. به این ترتیب، کارکنان میتوانند در فرصت محدود کلاس و آموزش از تجربه متراکم مدیران در قالب رویکرد یادگیری از دیگران استفاده کنند.
وقتی مدیران از جریان و محتوای آموزشها آگاه باشند کارکنان هم الزام بیشتری برای به کارگیری دانستهها آموختههای خود احساس خواهند کرد.
هدف از آموزش تغییر رفتار است به عبارت دیگر ما آموزشهایی را موفق و اثربخش میدانیم که به تغییر رفتار منجر شود.
برای آنکه آموزشهایی که برای کارکنان طراحی و اجرا میکنید، موثرتر باشد و روی رفتار و عملکرد کارکنانتان اثر مشهود داشته باشد، باید نگاهتان را به آموزش تغییر دهید. امروزه در شرکتهای پیشرفته دنیا «آموزش کارکنان» ابعاد و اهداف متفاوتی یافته است و به شیوهای جدید تعریف میشود.